آتوناليته
در فرهنگ لغت انگلیسی اضافه شده حرف a بر سر کلمهای معنی فاقد چیزی بودن یا نداشتن را به آن واژه ایجاد میکند به عنوان نمونه مشهور که در فرهنگ فارسی هم شناخته شده است میتوان به واژه نرمال(طبیعی) و آنرمال(غیرطبیعی) اشاره کرد. بنابراین واژه آتونالیته Atonality به معنی نداشتن تونالیته است. تونالیته سیستمی در موسیقی است که در آن تمام نتها حول یک نت اصلی که همان تونیک است میگردند و در واقع مرکز موسیقی و محل توقف و فرود ملودیها بر روی نت اصلی گام است. به عنوان مثال تنالیته سیبمل ماژور نت سیبمل را به عنوان تونیک دارد. تونیک قویترین نت یک گام موسیقي است.
تاریخ دقیقی را برای شروع آتونالیته در موسیقی نمی توان مشخص کرد اما ردپاهایی از آن در آثار آهنگسازان کلاسیک و رمانتیک قابل تشخیص است؛ رواج هرچه بیشتر نتهای کروماتیک در آثار آهنگسازانی مثل بتهوون و برامس بود که زمینه را برای بروز آتونالیته در موسیقی اروپا هموار کرد. در موسیقی آتونال قدرت تونیک از بین میرود و تمام نتها اهمیت کم و بیش یکسانی را کسب میکنند. از پیشگامان آتونالیته در موسیقی میتوان به آهنگسازان اتریشی آرنولد شوئنبرگ پایهگذار موسیقی دوازدهنتی(دوودکافونیک)،آلبان برگ و آنتون وبرن اشاره کرد.
آكورد
آکورد در فرهنگ موسیقی ایرانی و کتابهای آموزش هارمونی(هماهنگی) و تئوری موسیقی به سازش ترجمه شده است که ترجمه مناسبی است. واژه Accord در انگلیسی به معنی جورآمدن، سازگاری و موافقت آمده است. در موسیقی هم به معنی ترکیبی از چند نت است که به طور همزمان شنیده میشوند.امروزه در زبان انگلیسی از واژه Chord به جای آکورد استفاده میشود که از واژه Cord انگلیسی میانه و مخفف Accord مشتق شده است. نتهای تشکیل دهنده یک آکورد معمولا با فواصل سوم بر روی هم قرار میگیرند و با یکدیگر تشکیل فاصله سوم میدهند. آکورد در واقع شکل عمودی یک قطعه موسیقی است که در خلال یک قطعه موسیقی به ندرت توسط یک ساز و به صورت همزمان اجرا میشود. در واقع ترکیب سازهای شرکت کننده در یک ارکستر است که با اجرای یک آکورد به صورت افقی به آن جان میبخشند.
امروزه تنوع آکوردها مخصوصا با گسترش موسیقی آتونال بیش از پیش شده است. همچنین در فرهنگهای مختلف موسیقی و اهمیت یافتن نتهای خاصی از یک قطعه موسیقی امکان خلق ّآکوردهایی با فواصلی غیر از سوم وجود دارد. به آکوردهای دارای فواصل چهارم، کوارتال و به آکوردهای دارای فواصل پنجم کویینتال گفته میشود.
ارکستر

ارکستر موتزارت وين
ارکستر: به مجموعهای از نوازندگان و سازهايي که باهم به اجرای قطعات موسيقي می پردازند، اطلاق میگردد. هر ارکستر به طور معمول بر اساس قرار گرفتن نوع و تعداد سازها در آن نامگذاری میشود. برای نمونه ارکستر سمفونی که به عنوان بزرگترین نوع ارکستر میباشد ، بدان معناست که درآن از تمام گروههای سازی استفاده شده و تقریبآ تمامی سازهای موسيقي كلاسيك غربي در آن وجود دارد. ارکسترهای کوچک تر، که بخشی از سازهای موسیقی کلاسیک درآن قرار دارد با نامهای دیگر از جمله اركسترمجلسي نامیده میشوند. اركسترمجلسي به ارکستری گفته میشود که در آن از سازهاي زهي آرشهای ،سازهاي بادي چوبي و سازهاي كوبه اي و سازهای شاسی دار یا کلیدی همچون پيانو میتواند استفاده شود.
در برخی از موارد بعضی از عنوانها برای ارکسترها استفاده میشود ، که این نامها اشارهای به نوع سازهای بکاررفته یا نقش سازها در این ارکسترها ندارد و این نامگذاریها تنها برای تشخیص دادن ارکسترهای مختلف در یک منطقه یا شهر استفاده میگردد. برای نمونه اركسترفيلار مونيك. ارکستر فلارمونیک معمولاً از سوی انجمن دوستداران موسیقی در هر شهر(انجمن فیلارمونیک) پشتیبانی مالی میگردد و در این ارکسترها معمولآ از نوازندگان خبره و چیره دست هر شهر استفاده میگردد.البته ساختار اركسترفيلار مونيك،از نظر سازی، بصورت اركستر سمفونيك یا ارکستر بزرگ است.مانند ارکستر فیلارمونیک لندن. در اركسترها رهبر اركسترمهمترین نقش و در واقع قلب اركستر بشمار میرود.
ارکستر مجلسی

ارکستر مجلسی دانشگاه بيل
ارکستر مجلسی (chamber orchestra)به ارکستری گفته میشود که در آن از سازهاي زهي آرشهای ،سازهاي بادي چوبي و سازهای کوبه ائی و سازهای شاسی دار یا کلیدی همچون پيانو میتواند استفاده شود. ارکستر مجلسی در حقیقت ارکستری کوچکتر از ارکسترهای سمفونیک میباشد(از نظر تعداد نوازنده و ساز). قدمت این گونه اركستر به قرن هفدهم میلادی در اروپا بر میگردد. در حقیقت ایده تشکیل این نوع ارکستر به این دلیل بود که پرداخت حقوق به نوازندگان آن که از تعداد کمتری نسبت به ارکسترهای بزرگ بودند راحت و در بضاعت بسیاری از اعیان و شاهزادگان آنزمان بود.با این شرایط هر شاهزاده در آنزمان میتوانست صاحب یک ارکستر کوچک مخصوص کاخ خود باشد.
اکتاو
به توالی ۷ نت به اضافه نت هشتمی که با نت اول هم نام باشد، اکتاو گفته میشود. مانند:
۱- دو، ۲- ر، ۳- می، ۴- فا، ۵- سل، ۶- لا، ۷- سی، ۸- دو
تعداد اوکتاو در آلات موسیقی و سازهاي مختلف متفاوت است.مثلآپيانوها که به عنوان یکی از بزرگترین سازها از نظر مقدار اوکتاو و وسعت صوتی شناخته میشوند، غالبآ دارای ۷ اوکتاو هستند.
اورتور
اُورتور قطعهای سازی است که به عنوان مقدمه برای اپرا، اوراتوريو، باله و سایر آثار دراماتیک یا به عنوان یک قطعه مستقل اجرا میشود و معمولاً شامل نغمههای اصلی آن اثر است. این قطعه در اجراهای نمایشی زمانی که هنوز پردهٔ نمایش بالا نرفتهاست، توسط ارکستر اجرا میشود.
در موسیقی ایرانی، از اواخر دوره قاجاريه،برای اولین بار توسط درويش خان مقدمهای بنام پيش در آمدقبل از در آمداجرا میشود.
واژهٔ معادل پیشنوا از سوی فرهنگستان زبان وادب فارسي برای اورتور پیشنهاد شدهاست.
بمل
در موسیقی به نت هايي که با فاصله نیم پرده عقبتر از نتهای اصلی قرار دارند بــِمُل میگویند.
بمل یکی از علامات تغییردهندهاست که قبل از نتها گذارده میشود. این علامت صدای نوت را نيم پرده پایین میآورد. بهعبارت دیگر صدای نت را نیمپرده بم میکند. بمل در تقابل با ديز است.
پارتيتور
پارتیتور به نت نوشته یا نوتاسیون کامل یک قطعه موسیقی گفته میشود. در این نوتاسیون، نتهای نوشته شده برای هر ساز بر روی یک خط جداگانه درج میشود و در مقابل چشمان رهبر ارکستر قرار میگیرد. بخشهای مربوط به هر نوازنده را پارت میگویند. مطالعه پارتیتور برای بررسی و آنالیز یک قطعه موسیقی بسیار کارساز است. در این پست میخواهم یکی از آثار زیبای لودویک وان بتهوون را همراه با پارتیتور آن ارائه و مطالعه همزمان با شنیدن اثر را برایتان توصیه کنم. اوورتور اگمونت از جمله آثاری است که بسیاری از علاقهمندان موسیقی آن را شنیدهاند اما شاید نام اثر را نمیدانستهاند. مطالعه پارتیتور یک قطعه موسیقی آشنا درک و شناخت شما را از جزئیات اثر بیشتر خواهد کرد. بتهوون این قطعه را که دارای یک اوورتور و 9 قطعه برای سوپرانو و ارکستر است در فاصله سالهای 1809 و 1810 بر اساس شعری از گوته نوشته است.
ترکیببندی
ترکیببندی (به انگليسي: Composition) در هنرهاي گوناگون به معنای تنظیم جایگاه اجزای اثر است که هنرمند برای ایجاد وحدت و تناسب بین بخشهای مختلف اثر خود به کار میبرد. برای مثال ترکیببندی یک شهر، یک اثر معماری، یک اثر موسیقایی، شعر و داستان، و آثار نقاشی و عکاسی دارای ترکیببندی ویژهای هستند که هنرمند برگزیده است.
تعادل، تقارن و ريتم از عواملی هستند که در کمپوزیسیون به آنها توجه میشود.
ترمولو
در موسیقی به اجرای پشت سر هم یک نت، ترمولو میگویند و امروزه دو مفهوم در دو گروه از سازهای مضرابی-کوبهای و زهی برداشت میشود. در سازهای مضرابی(مثل تار، سه تار، گیتار) و کوبهای (مثل تمبک، تیمپانی) به نتهای کشیدهای که به صورت نت ریز اجرا میشود و در سازهای زهی به اجرای یک نت کشیده به صورت نتهای چنگ،دولاچنگ و سهلاچنگ ترمولو میگویند. ظاهرا ترمولو نخستین بار به وسیله کلودیو مونتهوردی آهنگساز ایتالیایی استفاده شده است.ترمولو در پیانو هم به صورت نتهای ریز در دو اکتاو همسایه استفاده میشود. در ارکستر نیز ترمولوی زهیها تاثیری زیبا دارد و مخصوصا پس زمینه فوقالعادهای برای سازهای ارکستر فراهم میکند.
دانگ
دانگ یا تتراکورد (به انگليسي: Tetracorde) ترکیبی از چهار نت پی در پی است که حدود آن یک فاصله چهارم درست را تشکیل بدهد. هر گام دیاتونیک شامل دو دانگ است که به وسیلهٔ یک فاصلهٔ یک فاصلهٔ دوم بزرگ (یک پرده) از هم جدا شدهاند.
دیز
در موسيقي به نتهايي که با فاصله نیم پرده جلوتر از نتهای اصلی قرار گرفتهاند دیز میگویند.
بطور کلی هرگاه بر سر نتی علامت دیز بیاید آن نت صدای زیرتری پیدا میکند یا به اصطلاح آن نیمپرده به بالا میآید. علامت دیز در موسیقی # است.
علامت دیز صدای نت را نیمپرده زیرتر و علامت بمل صدای نت را نیمپرده بمتر میکند. وقتی علامت دیز قبل از نتی قرار بگیرد، باید نزدیکترین شستیهای سیاهی را که سمت راسـت آن نت قرار دارد بزنیم.
ركوئيم
رکوئیم یا مس رکوئیم(Mass Requiem) که به آن موسیقی مردگان هم اطلاق میشود، یک موسیقی آیینی برای آرامش مردگان در کلیسای کاتولیک است. رکوئیم این کلیساها یک قطعه مونوفونیک(تک صدایی) است که به وسیله گروه کر اجرا میشود اما توجه آهنگسازان نامداری از جمله موتسارت و وردی به آن، رکوئیم را به فرمی موسیقایی در موسیقی اروپا تبدیل کرد. نام رکوئیم برگرفته از بند آغازین مقدمه مس کاتولیک است که گروه کر میخواند:
Requiem aternam dona eis ....
(خدایا آرامشی ابدی نثار آنان کن و بگذار تا نوری ابدی بر آنان بتابد .... )
اما در بین رکوئیمهایی که آهنگسازان خلق کردهاند، رکوئیم ناتمام موتسارت در ر مینور به خاطر شرایط خلقش (1791) منحصر به فرد است. داستان خلق رکوئیم از آنجا آغاز میشود که کنت فرانتس فن والسگ به صورت ناشناس سفارش ساخت اثری را برای یادبود همسرش میدهد. موتسارت سفارش را میپذیرد و نصف مبلغ پیشنهادی (100 سکه طلا) را هم دریافت میکند اما برای خلق یک اپرا به پراگ میرود. بیماری شدید موتسارت، او را برای مداوا به وین برمیگرداند و در همان زمان نوشتن رکوئیم را آغاز میکند .او در این زمان روحیه بسیار بدی دارد و مدام از مرگ میگوید و حتی روایتی است که میگفت من این رکوئیم را برای مرگ خود مینویسم. به هر حال اظهارات گاه ضدونقیض کنستانتس-همسر موتسارت- شرایط خلق و نگارش اثر را در هالهای از ابهام قرار داده است اما قدر مسلم این است که موتسارت موفق به پایان رساندن اثر خود نشده و ادامه رکوئیم توسط آهنگسازان دیگر از جمله جوزف فن آیبلر و فرانتس سوسمایر و به سفارش همسر موتسارت برای دریافت باقیمانده مبلغ قرارداد نوشته شده است.
ریتم
ریتم یا ضربآهنگ (در فرانسه: Rythem) به معنی توالی ضربههای آهنگ که برای موزون کردن
نوای موسيقي به کار میرود.
به عبارت دیگر تکرار پیدرپی یک حرکت پایدار در زمان مشخص را در موسیقی وزن یا ريتم مینامند.
ساز

ني نواز در نقاشی دیواری عمارت هشت بهشت اصفهان، دوره صفوي
ساز به وسایل نواختن موسيقي گفته میشود.
اگرچه هر وسیلهای را که صدابدهد میتوان ساز دانست ولی در این مقاله منظور از ساز وسایلی است که صرفاً برای اجرای موسیقی ساخته شده است.
احتمالاً قدیمیترین وسیله تولید موسیقی صداي انساني است. بعد از آن شاید انواع سازهاي كوبه اي و پس از آن سازهاي بادي قدمت بیشتری دارند. یک قطعه استخوان سوراخ شده مربوط به دوره انسان نئاندرتال را قدیمیترین ساز بادی کشفشده میدانند.
سازهاي زهي نیز در فرهنگهای مختلف بشری به کار میرفته و در تماسهای بین فرهنگها انواع آن متحول شده و بسیاری از این گونه سازها در نقاط مختلف جهان دیده میشوند که در عین تفاوت جنبههای مشترک بسیاری دارند.
فن تولید ساز بهویژه پس از انقلاب صنعتي دراروپا پیشرفت بسیار کرد و انواع سازهای پیچیده و زیبا با توانایی صدادهی عالی در اروپا تولید شده و میشود. در قرن بيستم ژاپن و اخیراً چين نیز سازهایی با کیفیت بسیار خوب تولید کردهاند.
همچنین پیشرفت فناوري الكترونيك عرصه وسیعی را برای سازهاي الكترونيك باز کرد و بویژه کاربرد رايانه در تولید موسیقی نمای تازهای از مفهوم ساز را در برابر موسیقیدانان گسترده است.
بررسی و طبقهبندی و شناخت سازها را «ساز شناسي» یا «ارگانولوژی» مینامند. سازها را به صورتهای مختلف دسته بندی کردهاند ولی معمولترین (و نه لزوماً دقیقترین) دستهبندی سازها تقسیم آنها به سازهاي زهي، سازهاي بادي، سازهاي كوبه اي، سازهاي صفحه كليد دار،سازهاي الكترونيكي و صداي انسان است.
سونات
سونات (Sonata) به قطعه موسیقایی گفته میشود که برای یک و یا بیشینه دو ساز نوشته میشود و در چند موومان اجرا میگردد.
سمفونی

بخشی از سمفوني نهم بتهون
Simfoni سمفونی به انگليسي symphony از کلمه يوناني Συμφωνία گرفته شدهاست.
در موسيقي كلاسيك سمفوني به قطعهایی اركسترال گفته میشود که از چند بخش مجزا به نام موومان تشکیل شده باشد. هر سمفونی دارای فرم سونات است.فرم سونات در حقیقت همان فرم چهار بخشی یا چار موومان است. قدمت آن به قرن هیجدهم میلادی در اروپا باز میگردد. يوهان سباستين باخ، موتزارت،هايدن و بتهوون در شکل گیری آن تأثیر به سزایی داشتهاند
سنکپ
سَنکُپ (فرانسه: Syncope) اصطلاحی است در موسيقي.
اتصال کشش ضرب ضعیف به کشش ضرب قوی باعث جابه جا شدن تاکیدها در ضربها شده و قسمت ضعیف با تاکید بیشتری اجرا میشود. اینگونه موارد حالت خاصی را در موسیقی ایجاد میکند که به آن سنکپ می گویند.
سکوتها
در موسيقي،همانگونه که نتها دارای زمان و کشش هستند، سکوتها نیز دارای زمان و کشش میباشند.برای اندازه گیری سکوتها نیز از علائمی استفاده میشود.
شکل، نام و معنای هر کدام از این علائم به شرح زیر است:
سکوت گرد- زمان آن ۴ ضرب سکوت است.
سکوت سفید- زمان آن ۲ ضرب سکوت، یا ۱/۲ سکوت گرد(معادل نصف کشش زمانی سکوت گرد)است.
سکوت سیاه- زمان آن یک ضرب سکوت، یا ۱/۴ سکوت گرد(معادل ۱/۴ کشش سکوت گرد)است.
سکوت چنگ - زمان آن نیم ضرب سکوت، یا ۱/۸ سکوت گرد(معادل ۱/۸ کشش سکوت گرد)است.
سکوت دولاچنگ - زمان آن ۱/۴ ضرب سکوت، یا ۱/۱۶ سکوت گرد(معادل ۱/۱۶ کشش سکوت گرد)
سکوت سهلاچنگ - زمان آن ۱/ ۸ ضرب سکوت، یا ۱/۳۲ سکوت گرد(معادل ۱/۳۲ کشش سکوت گرد)
سکوت چهارلاچنگ - زمان آن ۱/۱۶ ضرب سکوت، یا ۱/۶۴ سکوت گرد(معادل ۱/۶۴ کشش سکوت گرد)
صفحهکلید (موسیقی)
ترتیب شستیها در سازهای صفحهکلیددار
صفحهکلید در سازهاي كلاويه اي موسيقي به شستي ها و اهرم هايي گفته میشود که به ترتیب ویژهای کنار هم قرار دارند و با فشردن آنها صدایی با بسامدمشخص تولید میشود.
كيبوردالكتريك سازی الکترونیک و کلاویهای است.
ضرب
· ضرب یکی از سازهای موسیقی است.
· ضرب یکی از ویژگیهای قطعات موسیقی است.
کانن
کانُن در موسیقی به قطعهای گفته میشود که برای دو یا چند ساز نوشته میشود و نوازندگان آن را یکی پس از دیگری با فاصله چند میزان از هم اجرا میکنند.
در این حالت، تقلید یا تقلیدهایی از ملودي اولیه با مقداری فاصله نواخته میشود.
کنتراپوئن
کنترپوئن(به انگليسي: counterpoint)، از لحاظ لغوی به معنای نت در مقابل نت میباشد.
در این فن تاکید بر روند افقی نتها میباشد تا بر روند عمودی. هر یک از نتهایی که با هم نواخته میشوند دارای ریتم و تم مستقل از هم بوده ولی در کلیت آهنگ، دارای هارمونی هستند.
گام
گام (از فرانسه gamme) توالی چند نت است که به ترتیب ارتفاع مرتب شدهاند. گام ممکن است بالا رونده یا پایینرونده باشد یعنی ارتفاع نتها در آن به ترتیب صعودی یا نزولی مرتب شده باشند.
گام دیاتونیک
گام دیاتونیک گامي است که از پنج پرده و دو نيم پرده تشکیل شده که در آن، نیمپردهها بیشترین فاصله را از یکدیگر دارند.
گام ماژور
گام ماژور گامی دیاتونیک است که در آن فاصله تمام درجه هایک پردهاست به جز فاصله بین درجه سوم و چهارم و فاصله بین درجه هفتم و هشتم، که نیم پرده هستند. گام ماژور استوار شده بر روی نت «دو» به صورت «دو-ر-می-فا-سل-لا-سی-دو» است.
گام مينور طبيعي
گام مينور طبيعي گامی دیاتونیک است که در آن فاصلههای نیم پرده، به ترتیب بین درجههای دوم و سوم و درجههای پنجم و ششم قرار گرفتهاند. گام مینور طبیعی بر روی نت «لا» به صورت «لا-سی-دو-ر-می-فا-سل-لا» است. این گام در واقع متناظر با گام ماژور دو است که از نت ششم شروع شده و تا هشت درجه دنبال شده باشد.
گام کروماتیک
گام کروماتیک گامي است که تمامی ۱۲ نت گام معتدل غربی را شامل میشود. تمام نتهای این گام نیم پرده با یکدیگر فاصله دارند.
تمام گامهای دیگر در سنت موسیقی غربی زیرمجموعه این گام هستند.
گام مینور
گام مینور یا گام کوچک نوعی گام دياتونيك است که درجه سوم آن نسبت به تونيك دارای فاصله سوم کوچک میباشد.
تمام گامهای دیگر در سنت موسیقی غربی زیرمجموعه این گام هستند.
در موسیقی غربی سه گونه گام مینور (کوچک) رایج است که عبارتاند از:
گام مینور تئوریک (کوچک نظری)
هرگاه نیم پردههای گامی بین درجات دوم وسوم و پنجم و ششم واقع شوند آن گام را مینور تئوریک (کوچک نظری) گویند. فاصلههای درجات این گام نسبت به تونیک این گونه هستند: دوم بزرگ، سوم کوچک، چهارم و پنجم درست، ششم و هفتم کوچک و هشتم درست. گام دو ماژور به این شکل است: C D E F G A B C بنابراین گام مینور تئوریک نسبی آن به این ترتیب میشود: A B C D E F G A (لا درجه ششم گام دو ماژور است.)
گام مینورهارمونیک (کوچک هماهنگ)

هرگاه درجه هفتم گام کوچک نظری (تئوریک) را برای ایجاد محسوس (سانسیبل) نیم پرده كروماتيك بالا ببریم، به گام مینور هارمونیک تبدیل میشود. در این گام فاصله بین درجات ششمو هفتم یک و نیم پرده است. در نتیجه شامل سه نیم پرده در میان درجات دوم و سوم، پنجم و ششم و هفتم و هشتم خواهد بود و فاصلههای درجات آن نسبت به تونیک به ترتیب عبارتاند از: دوم بزرگ، سوم کوچک، چهارم و پنجم درست، ششم کوچک، هفتم بزرگ و هشتم درست.
برای نمونه در تنالیته لا مینور، مینور هارمونیک به این شکل خواهد بود:A B C D E F G# A
گام مینور ملودیک (کوچک نغمگی)

هرگاه درجه ششم و هفتم گام کوچک نظری را در حالت بالا رونده نیم پرده کروماتیک بالا ببریم و در حالت پایین رونده مجدداً آنها را پایین بیاوریم، گام مینور ملودیک به وجود میآید که فاصله درجات آن در حالت بالارونده نسبت به تونیک از این قرار است: دوم بزرگ، سوم کوچک، چهارم و پنجم درست، ششم و هفتم بزرگ و هشتم درست. روشن است که حالت پایین رونده آن مانند گام مینور تئوریک خواهد بود.
گام بزرگ نسبی
گام بزرگ نسبی یا گام ماژور نسبی، گامي است در موسیقی که اگر درجهٔ سوم گام كوچك را مبداء قرار داده و گامی جدید بسازیم آن نیز با همان علامات تركيبي، گام بزرگ نسبی خواهد بود.
گام کوچک نسبی
گام کوچک نسبی یا گام مینور نسبی، گامی است در موسیقی که اگر درجهٔ ششم گام بزرگ را مبداء قرار داده و گامی جدید بسازیم، آن با همان علامات ترکیبی، گام کوچک نسبی خواهد بود.
محدوده صوتی
محدوده صوتی یا منطقه صوتی، مجموعه اصواتیست که هر ساز موسيقي توانائی تولید آن را دارد. به گفته دیگر مجموعه اصواتی که در محدوده بین زیرترین و بمترین صدائی که هر ساز میتواند تولید کند.
نمایش نت " دو "وسط در چهار منطقه صوتی در موسيقي
کلید های مختلف برای استفاده در هر منطقه صوتی(موسيقي)و نمایش نت "دو" وسط در هر کدام از این مناطق صدائی
صفحه کیلد پیانو و نمایش محل قرار گرفتن نت " دو " وسط در پیانو (به رنگ زرد)
همانگونه که در تصاویر بالا مشاهده میشود نت "دو " وسط با هر کلید در جاهای مختلف بر روی پنج خط حامل قرار میگیرد(اما در واقع تمامی آنها یک صدا است)
موسیقی
موسیقی، به هر نوا و صدايي گفته میشود که شنیدنی و خوشآیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحولی کند. موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله اصوات. موسیقی هنري است دارای نوا و سكوت.
ریشهیابی واژه موسیقی
واژه موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان میباشد.
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیله آواهاگفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ريتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوش آیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
تعاریف گذشتگان درباره موسیقی
پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کردهاند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود. ارسطو موسیقی را یکی از شاخههای ریاضی میدانسته و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفتهاند، همانند ابن سينا که در بخش ریاضی كتاب شفا از موسیقی نام بردهاست ولی از آنجا که همه ویژگیهای موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز میدانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گستردهاست که دارای بخشهای گوناگون و تخصصی میباشد.
صدا در صورتی موسیقی نامیده میشود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.
تقسیم بندی موسیقی
موسیقی به دو بخش تقسيم می شود:
1. موسیقی ضربی
2. موسیقی بی ضرب
موسیقی ضربی به موسیقی هایی گفته میشود که دارای وزن باشد مانند آهنگ هایی که برای رقص ساخته شده باشد؛پیش در آمد ،مارش و غیره موسیقی بی ضرب آن است که دارای وزن معین و معلومی نباشد که بهترین نمونه آن آوازهای موسیقی ایرانی می باشد
نت
الفبای موسيقي نت نام دارد. نُت یا نوت، در موسيقي به دو معنی بکار میرود:
- یکی به معنی واحد صدائی با فركانس ثابت که نامی بر آن گذاشته شده، که در متون کهن فارسی به آن نغمه میگویند.
- دیگری به معنی نمایش یا نشانه نوشتاری هر یک از این صداها.
در معنی اول نتها هفت نام برای نوشتن اصوات موسیقایی هستند. در ایران به پیروی از فرانسه و ایتالیا نتها به این صورت نامگذاری میشوند: دو-ر-مي-فا-سل-لا-سي(do, re, mi, fa, sol, la, si). روشهای نامگذاری دیگر نیز وجود دارد که نتها را با اصطلاحات «A, B, C, D, E, F, G» عنوان میکنند. در این روش A همان نت «لا» (la) است.

این نامها بیانگر نواک اصوات است. در معنی دوم، برای مکتوب کردن اصوات موسیقی، این صداها را طبق قواعد خاصی بین یا روی پنچ خط افقی مینویسند که به نام خطوط حامل شناخته میشوند. خطوط حامل از پایین به بالا شمرده میشوند، به این معنی که نتی که روی خط پایینتر نوشته شود، صدایی بمتر از نتی دارد که بر روی خط بالاتر نوشته شدهاست. به این ترتیب نام نت از روی جائیکه روی خطهای حامل قراردارد مشخص میشود. دیگر مشخصات نت مانند طول آن (مدت زمان امتداد یافتن آن صدا) و غیره را نیز با شکلهای قراردادی که برای نت طرح شده نمایش میدهند. نتهای متوالی را از چپ به راست مینویسند. دانشی که به قواعد نوشتن نتهای موسیقی و مقولات مرتبط با آن میپردازد، تئوري موسيقي نام دارد.
در شکل بالا توالی نتها نشان داده شدهاست. این نتهای مختلف که به شکل دایرههای کوچکی (بعد كليد سل ) رسم شدهاند. به این دلیل که نتها در اینجا به شکل دایرههای کوچک هستند، پس طبق قرار داد هر کدام از آنها دارای زمانی معدل ۴ ضرب است. در اصطلاح موسیقی، هر نتی که به شکل دایرهای کوچک باشد گردنام دارد. نتها در این تصویر به ترتیب از چپ به راست روی پنج خط حامل نوشته شدهاند که به همین صورت نیز (از چپ به راست) خوانده میشوند.
پیشینه نامگذاری نتها
گوييدو آرتسو (۱۰۵۰-۹۹۰، Guido d'Arezzo)، کشیشی فرانسوی، ساکن ایتالیای قرن ۱۱ میلادی، برای نخستین بار نام این نتها را بر اساس سرودهای مشهور به سرود سن ژان که گویا خود برایش آهنگی ساخته بود انتخاب کرد:
Ut queant laxis resonare fibris Mira gestorum famuli tuorum Solve poluti labireatum Sancte Johannes.
در این دوران موسیقی ششهجایی بود و در سدههای پس از آن بود که «سی» بر آن افزوده شد و هجای «دو» جایگزین «اوت» شد.
کششهای زمانی نتها (دیرند)
در موسيقي به منظور مشخص شدن و اندازه گیری زمان کشش نتها یا امتداد یافتن صدا هر نت از علائمی استفاده میشود.شکل، نام و معنای هر کدام از این علائم به شرح زیر است:
گرد زمان آن ۴ ضرب است.
سفید زمان آن ۲ ضرب، یا ۱/۲ گرد(معادل نصف کشش زمانی گرد)است.
سیاه زمان آن یک ضرب، یا ۱/۴ گرد(معادل ۱/۴ کشش گرد)است.
چنگ زمان آن نیم ضرب، یا ۱/۸ گرد(معادل ۱/۸ کشش گرد)است.
دولاچنگ زمان آن ۱/4 ضرب، یا ۱/۱۶ گرد(معادل ۱/۱۶ کشش گرد)
سهلاچنگ زمان آن ۱/8 ضرب، یا ۱/۳۲ گرد(معادل ۱/۳۲ کشش گرد)
چهارلاچنگ زمان آن ۱/16 ضرب، یا ۱/۶۴ گرد(معادل ۱/۶۴ کشش گرد)
نحوه نُتنویسی (نَوانِشاننویسی)
برای نوشتن نت از پنج خط حامل استفاده میشود. نت مربوط به چهارمین کلید «دو» در پیانو مربوط به دست راست روی خط پایین پنجمین خط از خطوط موازی موسیقی قرار میگیرد. سپس سایر نتهای دست راست یعنی ر میفا سل لا و سی به ترتیب یک درمیان بین دو خط نت و روی یکی از خطوط نتها جای میگیرند. نت دوی دست چپ بین خطوط دوم و سوم نتها است و سایر نتهای دست چپ یعنی ر میفا سل لا و سی به ترتیب یک درمیان روی یکی از خطوط نتها و بین دو خط نت جای میگیرند.
افزودن یک نقطه سیاه جلوی یک نت به معنای اضافه شدن نصف آن نت به آن نت است. افزودن یک نقطه سیاه بالای یک نت به معنای منفصل شدن آن نت از نت بعدیاش است و در این صورت پیانیست با رسیدن به آن نت باید کلید مربوط به آن نت در پیانو را با انگشت فشار دهد و سپس انگشتش را از روی کلید پیانو رها کند و بدون متصل نواختن آن نت نسبت به نت بعدی کلید مربوط به نت بعدی را با انگشت فشار دهد. اگر بالای نتهای یک آهنگ نقطه سیاه نباشد نواختن آن نتها به طور متصل یکی بعد از دیگری باید انجام شود و انفصال بین نتها نباید باشد.
نوانس

نوانس Nuance در موسیقی به شدت نواخت یک نت موسیقی گفته میشود. نوازنده یا خواننده از طریق علایم مشخصی شدت اجرای نت را کنترل میکند. از بین این علائم چند تا عبارتند از:
p:پیانو(به معنی ضعیف)
pp: پیانیسیمو (ضعیفتر)
ppp:پیانیسیسیمو(خیلی ضعیف)
f:فورته (قوی)
ff:فورتیسیمو(قویتر)
fff: فورتهسیسیمو(خیلی قوی)
mf:متسو فورته(نیمه قوی)
fp:فورته پیانو(نیمه قوی)
والس

والس یک نوع رقص محلي و ریتم موسیقی است که رقصندها یکدیگر را هنگام رقص نگه میدارند.
ويرتئوز
از موسیقی دوران رومانتیک به بعد، توجه موسیقیدانان، آهنگسازان و شنوندگان آثار موسیقی به نوازندگان چیرهدست و توانایی جلب شد که مهارت نوازندگی خود را در صحنه به علاقهمندان نشان میدادند. این نوازندگان را ویرتئوز Virtuoso مینامیدند. به همین خاطر هم بود که قطعات موسیقی مختلفی برای هنرنمایی این نوازندگان خلق شد از جمله کنسرتوها و رسیتالها. این نوازندگان در تمام دنیا شهرت جهانی دارند و از این بین میتوان به شوپن، پاگانینی، لیست، راوی شانکار و ... اشاره کرد. در موسیقی ایرانی هم نوازندگان قدری وجود داشته و دارند که شاید به خاطر نوع موسیقی و معرفی آن در جهان، این نوازندگان شهرت جهانی نیافتهاند اما در ایران به طور قطع باید آنان را جزو نوازندگان توانا و ویرتئوز محسوب کرد.
:: موضوعات مرتبط:
موسیقی ,
,
:: برچسبها:
اصطلاح ,
موسیقی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0