عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید.من مهرشاد ارشد هستم.امیدوارم لحظات خوبی رو در این وبسایت سپری کنید.من در زودترین موقعی که بتونم جواب سوالاتتون رو می دم.کپی فقط با ذکر منبع و اجازه ی مدیر لطفا.

می خواهیم اسم کانال و وبسایت را تغییر دهیم.کدام گزینه خوب است؟

وبلاگ عالی برای دانشآموزان!کلا درسی 

مبین مختاری







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 249
بازدید دیروز : 164
بازدید هفته : 249
بازدید ماه : 475
بازدید کل : 36970
تعداد مطالب : 190
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 190
:: کل نظرات : 6

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 249
:: باردید دیروز : 164
:: بازدید هفته : 249
:: بازدید ماه : 475
:: بازدید سال : 1123
:: بازدید کلی : 36970

RSS

Powered By
loxblog.Com

اطلاعیه فوتبال-موزیک-موزیک ویدیو-فیلم و ...

آیا می توان صدای ارواح را شنید؟!!
یک شنبه 20 تير 1395 ساعت 17:49 | بازدید : 116 | نوشته ‌شده به دست مهرشاد ارشد | ( نظرات )

The-Best-Digital-Voice-Recorder-for-EVP-Sound-Waves-and-Ghost

روزانه موارد زیادی از وقایع عجیب در جهان رخ می‌‌دهد که با بررسی مجموعه‌ای از آن‌ها می‌‌توان به نتایج خارق‌العاده و البته جذابی دست یافت. این نتایج ما را به عالم ناشناخته‌ها رهنمود می‌‌کند تا ببینیم دنیا فقط همان که ما حس می‌‌کنیم نیست. اگر آماده‌اید برای قدم گذاشتن به جهان ناشناخته با هر چی بخوای همراه باشید.

 

تصویر روح در برفک تلویزیون

 

17074178

 

در اواسط دهه 1980 محققی به نام <کلاس اسچربر> یکی از کانال‌های برفکی تلویزیون را انتخاب نمود و دوربین فیلم‌برداری را جلوی آن گذاشت و به ضبط برفک‌ها پرداخت. پس از ضبط، تصاویر برفکی را در ویدئو گذاشت و تماشا کرد. خیلی عجیب بود، در تصاویر برفکی تصاویری از دخترش <کارین> که به تازگی فوت کرده بود، به صورتی مه‌آلود ضبط شده بود. تصاویر، مثل ابر به تدریج ظاهر می‌‌شدند. او توانست علاوه بر دخترش سایر اعضای خانواده‌اش را هم ببیند.
اگرچه چنین رویدادی عجیب و تا حدی باورنکردنی به نظر می‌‌رسید ولی این تجربه تنها گزارش ارائه شده درباره مواردی از این دست نیست. در ادامه به چند مورد دیگر اشاره خواهیم کرد.

 

 

 

ارتباط روحی مادر و پسر
0_109535_17e87be4_orig

 

گریس> و پسرش <باب> با کدهای مورس آشنایی داشتند. در جنگ جهانی اول، باب به فرانسه منتقل و از مادرش دور شد. یک بار گریس در حال خواندن نامه پسرش متوجه شد که بی‌‌سیم، پیغامی را می‌‌رساند. پیغام از طرف باب بود: <مادر… من زنده هستم و دوستت دارم. من و سایر پسران نزدیک لنز هستیم. اگر پیغام را گرفتی به دیگران هم بگو. ما حالمان خوب است. مادر این روش ارتباط خیلی سخت است. حسابی گیج شده‌ام. باب.>
آیا ارتباط باب و مادرش ارتباطی روحی بود؟ چطور آن‌ها توانسته بودند بدین شکل با هم ارتباط داشته باشند؟

 

نوار خالی کاست

 

audio-cassette-photo-hd-wallpaper-Small-470x293
<کارول> رژیم لاغری داشت. به همراه رژیم غذایی، نوار کاستی را هم گوش می‌‌داد یک طرف نوار خالی بود. یک‌بار برای آن که قسمت ضبط شده را بشنود طرف خالی نوار را گذاشت تا صداهای محیط اطراف را ضبط کند. بعد از آن که چند دقیقه‌ای از ضبط صداها گذشت نوار را از اول گذاشت تا ببیند چه چیزی ضبط کرده است. صدایی عجیب و غریب به گوشش رسید. خیلی برایش عجیب بود. مجددا به ضبط صدا مشغول شد و گوش داد صدایی می‌‌گفت:<من دوستت دارم! آیا تو هم مرا دوست داری؟> این اولین تجریه کارول در زمینه پدیده صدای الکترونیکی بود.

 

 

 

پیغام هوشیاری
در سال < 1915دیوید ویلسون>، اپراتور آماتور بی‌‌سیم و اهل لندن، وسیله‌ای ساخت که نسبت‌ به تاثیرات الکترونیکی بسیار حساس بود. این دستگاه به یک گالوانومتر متصل بود که حضور و میزان جریان الکتریکی را ثبت می‌‌کرد. ویلسون حرکات گالوانومتر را ثبت می‌‌نمود. در دهم ژوئن 1915 گالوانومتر حدود هشت دقیقه به صورت پیوسته حرکت می‌‌کرد. کلیه حرکات گالوانومتر ثبت شد. ویلسون آن حرکات را به کدهای مورس ترجمه نمود. حرکات گالوانومتر پیغامی را می‌‌رساند: <مشکلی بزرگ، پیغام هوشیاری، روز پنجم، ساعت شش عصر>
ممکن است که این پیغام برای ما مفهوم خاصی نداشته باشد ولی شاید برای دیوید ویلسون حاوی پیام بسیار مهمی بوده، خصوصا این‌که از طریق یک گالوانومتر برای او ارسال شده است.

 

2034_635671301297314436_l

 

یک تجربه در آزمایشگاه

 

دیویدس> برای اولین بار در آگوست 2001 ساعت 9:30 دقیقه به ضبط صدا مشغول شد. چیز خاصی ضبط نکرده بود. مجددا ساعت 11:30 دقیقه به ضبط صدا مشغول شد، هنگام ضبط صدا سوالی را پشت سر هم تکرار می‌‌کرد: <آیا کسی هست که دوست داشته باشد با من صحبت کند؟> هنگامی که به صداهای ضبط شده گوش داد، صدایی شنید که می‌‌گفت: <آیا کسی پاسخ می‌‌دهد؟> مو به تنش راست شده بود. مجددا ساعت 5:15 دقیقه به ضبط صدا پرداخت. هنگامی که صداهای ضبط شده را گوش می‌‌داد صدایی می‌‌گفت: <وقت ندارم.>

 

 

 

انجمن آمریکایی و پدیده صدای الکترونیکی
 در سال < 1982سارا استپ> در آمریکا انجمن EVP را برای کارهای تحقیقاتی در زمینه صدای الکترونیکی تاسیس نمود. وی با انتشار کتاب <صداهایی از ابدیت> کار خود را آغاز کرد. تیم تحقیقاتی استپ پس از خواندن این کتاب مصمم شد هر روز راس ساعت و به مدت زمان معینی به ضبط صداها بپردازد و سپس صداهای ضبط شده را با هدفون گوش دهد. دو روز اول هیچ صدای خاصی ضبط نشده بود. روز سوم، شنبه بود و کار ضبط شروع شد. آنها پس از آن‌ که با هدفون به صداهای ضبط شده گوش دادند متوجه شدند صدایی ضعیف به گوش می‌‌رسد: <کریستال‌ها کمکم کنید.> لحظه‌ای فراموش نشدنی بود. بارها و بارها صدا را گوش دادند.
سارا استپ حدود یک هفته به مدت پنج دقیقه به ضبط صدا مشغول بود. بارها و بارها سوالی را تکرار می‌‌کرد و از موجودات روحی و ارواح می‌‌خواست پاسخ بدهند ولی زمانی که مجددا به صداهای ضبط شده گوش می‌‌داد هیچ‌ صدایی جز صدای خودش نمی‌‌شنید. روز ششم که حسابی خسته شده بود، تصمیم گرفت روال عادی کار را تغییر دهد و از ارواح چنین خواست: <خواهش می‌‌کنم از دنیایتان چیزی بگویید.> این بار زمانی که به صداهای ضبط شده گوش می‌‌داد صدایی به گوشش رسید: <زیبا.>

 

240_F_114036830_RU8w770EC0fjb5js4t7ME5GFIvMFdN8u

 

سارا استپ کار تحقیق و بررسی در زمینه پدیده صدای الکترونیکی را متوقف نکرد. او تئوری‌ها و نظریه‌هایی در این زمینه ارائه داده است. او پیام‌های دریافتی را دسته‌بندی و گروه‌بندی کرده است. پیام‌های گروه A یا کلاس A، پیام‌هایی هستند که به راحتی و سادگی از طریق بلندگوی سیستم صوتی شنیده می‌‌شوند و قابل درک و فهم هستند. این دسته‌ صداها در آستانه شنوایی انسان قرار دارند و می‌‌توان صداها را بدون استفاده از تجهیزات خاصی به وضوح شنید. پیام‌های گروه B یا کلاس B پیام‌هایی هستند که از طریق بلندگوی سیستم صوتی شنیده می‌‌شوند ولی واضح، کامل و قابل درک نیستند و برخی کلمات آنها قابل تشخیص نیست.
پیام گروه C یا کلاس C، پیام‌هایی ‌هستند که از طریق هدفون شنیده می‌‌شوند و درک و فهم آنها مشکل است. تعداد زیادی از این پیام ها در حالت عادی قابل تشخیص نیستند و فرکانس آنها عموما در آستانه شنوایی انسان قرار ندارد.استپ، هر پیامی را با توجه به ویژگی‌هایش در یکی از سه کلاس A یا B یا C قرار می‌‌دهد.
در ماه می‌ سال < 2000تام> و <لیزا باتلر> در امور تحقیقاتی به سارا استپ ملحق شدند. این دو نفر حدود 14 سال در این زمینه تحقیق و بررسی نموده‌اند. تام، مهندس الکترونیک است و لیزا سابقه طولانی در متافیزیک دارد و هر دو نفر در رشته روان‌شناسی مدرک لیسانس دارند.
در حال حاضر این انجمن در تحقیقات خود از دستگاه‌های الکترونیکی بسیار مجهزی استفاده می‌‌کند. برخی از دستگاه‌ها تنها به همین منظور طراحی و ساخته شده‌اند.

 

 

 

خبری از انجمن آمریکایی EVPانجمن آمریکای EVP
از روز سوم تا ششم ماه ژوئن 2004 کنفرانسی در زمینه EVP برگزار می‌‌کند. این کنفرانس سه روزه با هدف آشنا کردن عموم مردم با پدیده صدای الکترونیکی و ICT و ارائه آخرین گزارشات و دستاوردهای تحقیقاتی در این زمینه برگزار می‌‌شود که شامل سخنرانی، ارائه مقاله، کارگاه‌های آموزشی و آشنایی با محققان و موسسات مرتبط با EVP می‌‌شود. در سایت انجمن، برنامه دقیق کنفرانس و نشست‌های مربوط به آن به همراه فرم‌های ثبت‌نام و سایر اطلاعات موجود است.

 

0_107598_20df493f_XL

 

آزمایشات و یافته‌های جدید
اخیرا محققی اسکاتلندی به نام <الکساندر مک رایی> دست به تحقیقاتی در این زمینه زد و به نکات تازه‌ای دست یافت:
_ جنس صداهایی که به گوش می‌‌رسید کاملا معلوم بود. حتی سن صاحبان صدا هم قابل تشخیص بود. اغلب آن‌ها، نام شخص آزمایش کننده را می‌‌دانستند و به سوالات جواب می‌‌دادند.
از آن جایی که نوار ضبط شده یا تصاویر گرفته شده باید بارها و بارها پخش شود، بهتر است مدت زمان ضبط بین سه تا پنج دقیقه باشد.
_ اگر در زمان ضبط صدا، صدایی مثل هواکش و یا هر نویز (صدای اضافی) دیگری در محیط پخش شود عموما نتایج بهتری در بر خواهد داشت.
_ در زمان ضبط بهتر است شخص آزمایش کننده برای برقراری ارتباط بهتر، مکررا سوالی را بپرسد، در این صورت تا پنجاه درصد به پیشرفت کار خود کمک کرده است.
محققان دیگری هم در زمینه پدیده صدای الکترونیکی به تحقیق پرداخته‌اند و به یافته‌های جدیدی دست یافته‌اند:
_ اکثر پیام‌های دریافت شده مربوط به روزهای بارانی، برفی و یا در طول شب بوده‌اند تا در روزهای آفتابی و صاف.
_ پیام‌های دریافت شده به نوعی با شخصی که در حال ضبط صوت یا تصویر است در ارتباط است.
_ گاهی مشاهده شده دو نفر در دو مکان مختلف یک پیام مشابه دریافت کرده‌اند. البته این حالت به ندرت اتفاق می‌‌افتد و زیاد معمول و متداول نیست.
_ اغلب پیام‌ها به شکل معکوس ضبط شده‌اند؛ یعنی زمانی که نوار ضبط شده در سیستم صوتی به عقب زده می‌‌شود کلمات و لغات قابل فهم و درک می‌‌شوند، گویا ارواح کلمات را بر عکس ادا می‌‌کنند. در این صورت با استفاده از نرم‌افزارهای کامپیوتری می‌‌توان صدای ضبط شده را در جهت معکوس پخش کرد و شنید. برخی معتقدند کسانی که از مشکلات روحی رنج می‌‌برند یا دچار مشکلات ذهنی و عاطفی هستند اصلا نباید دست به تجربه‌ کردن این پدیده بزنند.

 

 

 

پدیده‌های صدا و تصویر الکترونیکی
<پدیده صوتی> شکل جدیدی از ارتباط ارواح است. در این ارتباط از دستگاه‌های الکترونیکی استفاده می‌‌شود. <پدیده صوتی> می‌‌تواند به صورت صوتی یا به صورت تصویری باشد. صداهای غیرمتعارف و یا تصاویر غیرمتعارف از طریق تجهیزات صوتی و تصویری ضبط می‌‌شوند که با اصول و قواعد شناخته شده فیزیک قابل توجیه و تفسیر نیستند. در بسیاری از تجارب گزارش شده، شخصی که به کار ضبط صدا یا تصویر مشغول بوده، خیلی ساده و راحت با ارواح ارتباطی دو طرفه و متقابل را تجربه و گاهی حتی خیلی راحت با آنها صحبت کرده است.
با پیشرفت تکنولوژی و اختراع وسایلی مثل تلویزیون، رادیو، تلفن و… ارتباط با ارواح هم شکل‌های تازه‌تری به خود گرفته و اصطلاحات جدیدی هم میان محققان برای این‌گونه پدیده‌ها و ارتباطات فوق‌العاده به وجود آمده است. به ارواح موجود در تصاویر یا فیلم‌های ضبط شده‌ که در حالت عادی دیده نمی‌‌شوند اصطلاحا ICT می‌‌گویند…

 

ghost_on_stairs_lg

 

راه به ناشناخته‌ها
در سراسر دنیا در مورد پدیده صدای الکترونیکی نظریات و تئوری‌های مختلفی وجود دارد و همه محققان در جستجوی دست‌یافتن و رسیدن به علت وجودی این پدیده هستند. گروهی معتقدند پس از مرگ، انسان به جهان‌ دیگر و یا سطوح دیگری از هستی می‌‌رود و این پیام‌ها از طرف همان کسانی است که زمانی در میان ما و در این جهان زندگی می‌‌کرده‌اند. البته گاهی مشاهده شده پیام‌ها از طرف کسانی ارسال شده که هم‌اکنون هم در میان ما زندگی می‌‌کنند.
سال‌ها پیش یعنی در سال 1966، پژوهش‌گری اعتقاد داشت این صداها می‌‌تواند بر اثر <تکانه‌های الکترونیکی> ارسال شده از ذهن ناخودآگاه تجربه‌کنندگان به وجود آید. در آن سال‌ها، امکان چنین چیزی را ضعیف می‌‌دانستند زیرا تصور می‌‌کردند ذهن نمی‌‌تواند چنین علایمی ارسال نماید. البته امروزه قدرت تاثیرگذاری ذهن بر ماده بر همگان روشن شده است و بین بسیاری از فرآیندهای ذهنی و فعالیت‌های بدنی ارتباط‌هایی وجود دارد. مثلا بسیاری از مردم هنگامی که بدون صدا پیش خود مطالعه می‌‌کنند لب‌هایشان می‌‌جنبد و چنان حرکتی در حنجره ایجاد می‌‌شود که بسیاری از پزشکان به بیمارانی که حنجره‌شان را عمل کرده‌اند، توصیه می‌‌کنند اصلا مطالعه نکنند تا آسیبی به حنجره‌شان نرسد.
تحقیقات نشان داده اگر دستگاه ضبط صوت درون یک حصار حفاظتی قرار گیرد یا داخل یک اتاق خالی از انسان گذاشته شود، ولو این که نوار در حال حرکت باشد هیچ صدایی روی آن ضبط نخواهد شد. این محققان معتقدند باید در مجاورت دستگاه ضبط حتما انسان حضور داشته باشد. گروهی دیگر اعتقاد دارند شخص دیگری از فاصله دور به صورت تله‌پاتی و با استفاده از نیروی ذهن خود این کار را انجام می‌‌دهد. به طور کلی تحقیقات در مورد این پدیده و سایر پدیده‌ها در حال انجام است و کماکان ادامه دارد. در کتاب پدیده‌های انرژی‌زایی و ردیابی نشانه‌های روح‌زایی در این‌باره آمده است: < گرچه ما با موضوعاتی سروکار داریم که تا به حال به خوبی تفسیر نشده‌اند ولی در آینده امید حل معماهایی درباره آن‌ها وجود دارد… امروزه موضوعات تاز‌ه‌‌ای با عناوین ناشناخته در مسایل اعجاب‌انگیز فیزیک و بیولوژی مطرح شده‌ است که از آنچه ساحران قدیمی به آن می‌‌اندیشیدند بسیار عجیب‌تر و اعجاب‌ برانگیزترند.>

پی‌نوشت: پدیده‌های انرژی‌زایی و ردیابی نشانه‌های روح‌زایی



:: موضوعات مرتبط: عجایب جهان , ,
:: برچسب‌ها: روح , صدای ارواح , ماورایی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هرگز احضار ارواح را انجام ندهید!!
جمعه 11 تير 1395 ساعت 6:51 | بازدید : 103 | نوشته ‌شده به دست مهرشاد ارشد | ( نظرات )

ouija-archivo-paranormal-com

سال 1991 بود و من با یکی از هم‌دانشگاهی‌هایم هم‌خانه شده بودم. باید بگویم دوستم در یک خانه ارواح زندگی می‌کرد و من بدون این‌که بدانم، با او هم‌خانه شدم. اتاق خواب آن خانه در زیرزمین قرار داشت و یک پنجره کوچک در آن تعبیه شده بود تا نور را به داخل برساند ولی همان پنجره هم با یک پشت دری چوبی کاملا پوشیده شده بود به طوری که وقتی برق خاموش می‌شد دیگر چشم، چشم را نمی‌دید.یک شب وقتی داشتم آماده می‌شدم که بخوابم، برق رفت.

 

در بسته بود و ذره‌ای نور به داخل نمی‌تابید. هنوز خوابم نبرده بود و با چشم‌های گشاد شده به اطراف نگاه می‌کردم و البته چیزی نمی‌دیدم. وقتی به دیوار اتاق که کنار تختم بود نگاه کردم چیز سفید رنگی را دیدم. به پنجره نگاه کردم گفتم شاید انعکاس نور در آینه باشد ولی هیچ نوری از پنجره نمی‌آمد. از دوستم پرسیدم او هم آن چیز سفید را روی دیوار می‌بیند؟ او خواب‌آلوده جواب منفی داد. همان وقت برق آمد ولی چیزی روی دیوار دیده نمی‌شد.

 

real-ghost-story-white-ghost 

 

از آن شب به بعد همیشه چراغ خواب را روشن می‌گذاشتیم. دو ماه گذشت و اتفاق خاصی نیفتاد به طوری که من حادثه آن شب را فراموش کرده بودم تا این‌که یک روز یکی از دوستانم را دیدم.

 

او که به تازگی خانه‌تکانی کرده بود می‌خواست (تخته وی‌یا)ی خود را دور بیندازد چون می‌گفت چیز نحسی است و نمی‌خواهد آن را در خانه‌اش نگه دارد. دوستم گفت من تا به حال چند بار صداهای عجیبی را در خانه شنیده‌ام. مثلا وقتی تنها بودم شنیدم کسی مرا صدا می‌کند و یا صدای گریه بچه می‌آید و ما تصمیم گرفتیم تخته وی‌یا را به خانه ببریم و آن را در آنجا امتحان کنیم.

 

MI+Ghost+sighting 

 

آن شب روی کف زیرزمین نشستیم. در اتاق خواب سمت چپ من قرار داشت احساس می‌کردم چیزی در اتاق خواب است که حس بدی به من می‌دهد. به همین خاطر بلند شدم و در را بستم. بعد نشستیم و انگشت‌هایمان را روی تخته گذاشتیم و تمرکز گرفتیم و منتظر شدیم اتفاقی بیفتد.

 

ولی نشانگر وی‌یا حرکت نکرد. پس از چند دقیقه صداهایی را از درون اتاق خواب شنیدیم. مطمئن نبودیم چیزی که می‌شنیدیم واقعیت بود یا خیال.دوباره تمرکز گرفتیم و در تمام مدت هر دو به اتاق خیره شده بودیم. صداهای درون اتاق بیشتر و بیشتر می‌شد. صداهایی شبیه به زوزه حیوانات وحشی به گوش می‌رسید. انگار می‌خواستند از اتاق بیرون بیایند ولی نمی‌توانستند.

 

il_fullxfull.351191354-850x478

 

ترسیده بودم. آن صداهای دلهره‌آور گویی تمام خانه را می‌لرزاند. دوستم بلند شد و به سوی در اتاق رفت و با ترس آن را گشود ولی تنها چیزی که از آن بیرون آمد موجی از هوای سرد بود. بعد از این‌که در باز شد گویی صلح برقرار شد.

 

دیگر صدایی به گوش نرسید و هیچ اتفاقی نیفتاد. ولی باید بگویم کار در همان شب تمام نشد. از آن به بعد هر وقت که برق را خاموش می‌کردیم یک دسته از هیکل‌های سفید و غبار مانند را همه جا می‌دیدیم. حتی یک بار وقتی دوستم به اتاق خوابش رفت در روشنایی روز دید که غبار متراکم و سفیدرنگی بر روی تختش دراز کشیده است.

 

من دیگر طاقت نیاوردم و از دوستم جدا شدم و از آن خانه رفتم و با خود عهد بستم دیگر به سمت تخته وی‌یا و احضار ارواح نروم.

 



:: برچسب‌ها: ارواح , تخته ی احضار , داستان ترسناک , روح ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 24 صفحه بعد